پرستاری

پرستاری

آموزشی
پرستاری

پرستاری

آموزشی

  با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم

اووه !! معذرت میخوام...

من هم معذرت میخوام ,

دقت نکردم ...

ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه

,خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم

  اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم

کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه

برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار“

 قلب کوچکش شکست و رفت

نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم

وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:

  وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی

اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی

برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.

آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.

خودش آنها را چیده.

صورتی و زرد و آبی

آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه

هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی

در این لحظه احساس حقارت کردم

اشکهایم سرازیر شدند.

آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم

بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟

گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم

نمیبایست اون طور سرت

داد بکشم

گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان

من هم دوستت دارم دخترم

و گلها رو هم دوست دارم

مخصوصا آبیه رو

گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن

میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو

...

آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف

یک روز برای شما جانشینی می آورد؟اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.

و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان

چه سرمایه گذاری

ناعاقلانه ای !!

اینطور فکر نمیکنید؟!!

به راستی کلمه

“خانواده“ یعنی چه

رمز نو شدن وتغییر را باید دانست وگرنه بهار تکراری است خوشا به حال آنان که این رمز را یافتند

شستن دست

انتقال از طریق دست یکی از شایعترین روشهای انتشار عوامل عفونی درواحدهای مراقبت سلامت است،بهداشت دستها راه موثر برای پیشگیری از انتقال عفونتها بین کارکنان و بیماران است

  • فلور موقت پوست (ای کلای وپسودومونا آئروژنز)پوست که لایه های سطحی پوست را می پوشاند وتوانایی بیماریزایی بالا دارد واکثر عفونت های بیمارستانی ناشی از آن می باشددر صورت تماس مستقیم پوست پرسنل با بیماران،سطوح آلوده محیطی مجاور بیمار این نوع فلوراکتساب می گردد
  • فلور دائم پوست (استافیلوکوک کوآگولاز منفی ،گونه های کورینه باکتریوم و گونه های میکروکوک ) به لایه های عمقی تر پوست اتصال داشته و توانایی بیماریزایی کمی دارند مگر اینکه با وسیله تهاجمی به داخل بدن فرو روند .

برخلاف فلور موقت ، فلور دائم به سختی به طریق مکانیکی (شستن دست معمولی ) از بین می رود .

*         جواهرات وزینت آلات باید قبل ازشستن،ازدستهاخارج گردد (ساعت وحلقه باعث کاهش تاثیر شستشوی دست می شوندوبایدآنها راخارج کرد )

بسته به میزان خطر بیمار وسیاست بیمارستان نحوه شستن دست متفاوت است

*        در زمان مشخص:

اختصاص یک زمان مشخص          

(روش های3،4،5،6،10 دقیقه)

*         توجه به قسمت های دست

هریک از قسمتها (انگشتان،دست،بازو)

شستن معمولی (روتین)

بیشتر میکروارگانیسمهای موقت را از دستهایی که به طور متوسط آلوده شده اند را پاک می کند.

*         شستن معمولی که به انگشتان ومچ دست  محدود میگردد(20-15ثانیه)

*         ضدعفونی سریع و بهداشتی دست بدون استفاده از آب با محلولهای الکلی (rub) (۲۰ ثانیه ) ازطریق مالیدن دستها به یکدیگر

شستن متوسط

جهت حذف و یا کشتن میکروارگانیسم های موقت

*         شستن بهداشتی دستها با صابون ضد عفونی کننده بر اساس دستورالعمل کارخانه سازنده (یک دقیقه )

*         ضدعفونی بهداشتی و سریع دست با محلول الکل(rub) (حداقل ۳۰ ثانیه )

شستن زیاد

 به منظور حذف یا کشتن فلور موقت و کاهش مقیم فلوردست

*         شستن دستهاوساعدبا صابون ضد عفونی کننده (5-3دقیقه ) سپس ضدعفونی دستها دوبار بمدت کافی(طبق دستورالعمل کارخانه ) وخشک شدن دستها بطور کامل

توجه

*         وقتی از صابون قالبی استفاده می شود باید آنها را خشک نگه داشت تا از آلودگی با میکرو ارگانیسم ها که در حالت مرطوب ممکن است رخ دهد پیشگیری شود

*         ظروف مایع صابون باید به طور مرتب تمیز شوندبه ظرف صابون نیمه خالی نباید صابون اضافه شود (باعث آلودگی میکروبی صابون میگردد)

*         ماده ضدعفونی را در کف یکی از دستها ریخته و دستها به یکدیگر مالیده شوند تا تمام سطوح دستها از ماده پوشیده شده و دستها خشک گردندطول مدت تماس کافی با ماده ضدعفونی کننده دست یا الکل حائز اهمیت است چنانچه قبل از ۱۵ ثانیه مالیدن دستها به یکدیگر احساس خشکی در دستها پدید آید نشان می دهد که حجم الکل مصرفی کافی نبوده است

*          این نوع ضدعفونی تابع حجم ،نوع و غلظت،مدت زمان تماس و خیس بودن دستها است

*         اگر چه پوشیدن دستکش به کاهش انتقال میکروارگانیسم ها به بیمار و کاهش سرایت ویروسهای منتقله از طریق خون خواهد انجامید اما جانشین شستشوی دست نمی شود .

*         نباید از یک بیمار به بیمار دیگر از یک دستکش استفاده نمود

*         دستکش ها نباید در فواصل بین بیماران شسته شوند

*         برای به حداقل رسانیدن وقوع درماتیت تماسی به دنبال مصرف ماده ضدعفونی کننده یا شستن دست ،لوسیون وکرم در اختیار پرسنل قرار گیرد

روش 5دقیقه ای

1- دستها تا بالای ساعد خیس کنید

2-حدود 6قطره(3-2میلی لیتر)از ماده ضدعفونی کننده روی دستها بریزید

3- دستها وبازوها را تا حدود 5سانتی متر بالاتر از آرنج چندمرتبه شسته ودرحالیکه دستها را به سمت بالا نگهداشته اید  آب بکشید

4- برس (اسفنج )استریل را از داخل ظرف مخصوص ماده ضد عفونی برداشته وانگشتان وناخنهای هر دست را بمدت 5/0دقیقه بشوئید

5-درحالیکه برس در دست شماست هردودست را زیر آب برده وناخن انگشتان را توسط پاک کننده پلاستیکی یکبار مصرف تمیز کنید

6- دوباره ناخن ها، انگشتان وکل دست را بمدت 5/0 دقیقه بشوئید

7- دستها را آب بکشید

8- با استفاده از ماده ضدعفونی کننده مجددا دستها وبازوها را تا حدود 5سانتی متر بالاتر از آرنج بمدت 3دقیقه بشوئید وانگشتان راباز نگه دارید

9- دستها وبازوهاراهمانند مرحله قبل  آب بکشید

روش 6دقیقه ای

1- ناخن ها 30 ثانیه

2-انگشتان 1دقیقه

3-کف دست15 ثانیه

4- کف دست15 ثانیه

5- ساعد تا 5سانتی متر بالاتر از آرنج1دقیقه

همین مراحل برای دست دیگر

روش شمارش تعدا دفعات برس کشیدن

1- ناخن ها 20 بار

2-انگشتان 10بار

3-کف دست10بار

4- کف دست10بار

5- ساعد تا 5سانتی متر بالاتر از آرنج40بار

همین مراحل برای دست دیگر

شستن روتین

شستن زیاد 



دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...

...
به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای
...
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !

به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!


 دلبسته کفشهایم بودم کفشهایی که یادگارسالهای نوجوانی بودند
دلم نمی آمد دورشان بیندازم
هنوز همان ها را می پوشیدم
اما کفش ها تنگ بودند و پایم را می زدند
قدم از قدم اگر بر می داشتم زخمی تازه نصیبم می شد
سعی می کردم کمتر راه بروم زیرا که رفتن دردناک بود
می نشستم و زانوهایم را بغل می گرفتم
و می گفتم: چقدر همه چیز دردناک است
چرا خانه ام کوچک است و شهرم و دنیایم
می نشستم و می گفتم: زندگیم بوی ملالت می دهد و تکرار
می نشستم و می گفتم: خوشبختی تنها یک دروغ قدیمی است
می نشستم و به خاطر تنگی کفشهایم جایی نمیرفتم
قدم از قدم بر نمیداشتم و فقط می گفتم و می گفتم
پارسایی از کنارم رد شد
عجب ! پارسا پا برهنه بود و کفشی بر پا نداشت
مرا که دید لبخندی زد و گفت: خوشبختی دروغ نیست
اما شاید تو خوشبخت نشوی زیرا خوشبختی خطر کردن است
و زیباترین خطر؛ از دست دادن ...
تا توبه این کفش های تنگ آویخته ای برایت دنیا کوچک است و زندگی ملال آور
جرات کن و کفش تازه به پا کن
شجاع باش و باور کن که بزرگتر شده ای
رو به پارسا کردم، پوزخندی زدم و گفتم
اگر راست می گویی پس خودت چرا کفش تازه به پا نمی کنی تا پا برهنه نباشی؟
پارسا فروتنانه خندید و پاسخ داد: من مسافرم و تاوان هر سفرم کفشی بود
که هر بار که از سفر برگشتم تنگ شده بود و پس هر بار دانستم که قدری بزرگتر شده ام
هزاران جاده را پیمودم و هزارها پای افزار را دور انداختم
تا فهمیدم بزرگ شدن بهایی دارد که باید آن را پرداخت
حالا دیگر هیچ کفشی اندازه ی من نیست
*وسعت زندگی هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه ی اوست*
سرتاپای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌
که‌ ممکن‌ بود یک‌ تکه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یک‌ خانه
یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه
یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛
یا حتی‌ خاک‌ یک‌ گلدان‌ باشد؛ خاک‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره
یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ ممکن‌ است‌ هیچ‌ وقت
هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاک‌ باقی‌ بماند، فقط‌ خاک
اما حالا یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ وجود دارد که‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بکشد
ببیند، بشنود، بفهمد و جان‌ داشته‌ باشد.
یک‌ مشت‌ خاک‌ که‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود،
انتخاب‌ کند، عوض‌ بشود، تغییر کند ...
وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم
من‌ همان‌ خاک‌ انتخاب‌ شده‌ هستم
همان‌ خاکی‌ که‌ با بقیه‌ خاک‌ها فرق‌ می‌کند
من‌ آن‌ خاکی‌ هستم‌ که‌ خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده
من‌ آن‌ خاک‌ قیمتی‌ام
که می خواهم تغییر کنم؛ انتخاب‌ کنم
وای بر من اگر همین طور خاک‌ باقی‌ بمانم
*الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم*
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم